عاشقانه متفاوت پروانه و فرهاد در «ملاقات خصوصی»
یاقوت نیوز- پروانه دختری است که پدرش در زندان محبوس شده و به واسطه فرهاد، یکی از زندانیان میتواند با پدرش از طریق موبایل صحبت کند.
به گزارش یاقوت نیوز؛
محمد بزرگ/ عضو انجمن منتقدان حوزه هنری اصفهان
پروانه دختری است که پدرش در زندان محبوس شده و به واسطه فرهاد، یکی از زندانیان میتواند با پدرش از طریق موبایل صحبت کند.
فرهاد زندانی است که به دلیل جرایم مالی راهی زندان شده و در کنار باندی قرار گرفته که از محارم زندانیان سواستفاده می کنند تا بتوانند
در قالب ملاقات مواد مخدر را وارد زندان کنند و به زندانیان با قیمت زیاد بفروشند.
اما این ماجرا برای پروانه مکتوم و پوشیده است و او جذب فرهاد میشود.
با اینکه دختر سرسختی به نظر میآید؛ اما خیلی زود وارد یک رابطه عاشقانه میشود.
خانواده پروانه متشکل از ایمان برادر فراری او و مادری است که با توجه به مشکلات مالی و زندگی آسیب پذیری که داشتند بدون انرژی و ژولیده نمایان شده است.
ایمان از افراد ورزشکار و توانمند است و ظاهری برگرفته از زیبایی اندام دارد ولی در دام خرید و فروش مواد مخدر افتاده و روحیاتی پرخاشگرانه دارد.
اما فرهاد بر خلاف خانواده پروانه خانوادهای دارد که متشکل شده از یک مادر تنها که بر خلاف مادر پروانه روحیات و سر و شکل بهتری دارد.
فرهاد و پروانه وارد یک رابطه عاشقانه میشوند و هر چه داستان جلوتر میرود لایههای پنهان بر پروانه هویدا شده و او حالا خود به یک مجرم بدل شده که قصد دارد به همسر خود کمک کند.
اما در نقطه بحرانی همسر از زندان خارج می شود و پروانه تنها در زندان میماند. نهایتا در پایان بندی فرهاد پشیمان شده و تصمیم می گیرد کاری کند هر دو در کنار هم در زندان زندگی کنند.
با این سیناپس قصد داشتم که پیرنگ داستان را با توجه به روابط علی و معلولی تشریح کنم.
شروع داستان با پروانه (قهرمان داستان) و از دیدگاه او به زندگی روایت شکل میگیرد، از همان ابتدا نویسنده قصد داشته از ملزومات داستان به آرامی پرده بردارد و یکی یکی عناصر داستان را با خطوط روایی همسو کند.
فرهاد در همین اثنا، ابتدا با صدا و بعد با تصویر سر و کلهاش پیدا میشود.
بعد از اینکه مخاطب با پروانه همراه شد و ماجرای شرایط ناهموار زندگی او برایش آشکار شد، داستان از دیدگاه فرهاد (ضد قهرمان) بیان میشود؛ به طرزی که مخاطب را با خود پیش ببرد.
کشدار شدن رابطه عاشقانه فرهاد و پروانه در پس تصاویر و پالت رنگی متناسب با مفهوم متناظر از این روند.
میکاهد، اما تمهیدات قصه و پیرنگهای فرعی مانند برادر و پدر پروانه و حتی زندانیان نمیتوانند ما را با یک اثر نخبه همراه کنند.
اما خود ایده اصلی که نوعی فرار از زندان محسوب می شود مبتکرانه است و واجد ستایش.
شکل علی و معلولی داستان در ابتدا با توجه به رابطه عاشقانه فرهاد و پروانه کم اثر است.
که همین رویداد در کل داستان تعمیم داده شده. این روند آگاهانه به فیلم لطمه نمیزند.
در شروع در زندان همه چیز آزاد و رها به نظر میرسد گویا عقل در مقابل دل زانو زده و هیچ یک از عناصر روایی در خدمت علت و معلول نیستند.
اما در پایان کاملا همه چیز در سایه اتفاقات عقلایی جلو میرود. حتی انتخاب مامور زندان به شدت آگاهانه و درست است و جدیت در فیلم تعمیم داده میشود.
اما نکته قابل نقد منحنی تغییر شخصیت برای فرهاد است که با توجه به اینکه در عشق پروانه اسیر شده سعی بر بازگشت به سمت او را دارد و از ویژگیهای یک ضد قهرمان عقب مینشیند و آرام آرام به یک قهرمان بدل میشود.
نویسنده: محمد بزرگ
منبع: یاقوت نیوز
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد