روایت محمد آسیابانی از دفن همسرش اکرم امینی در آرامستان باغ رضوان اصفهان

گفتند: متوفی خبرنگار است، هنرمند نیست که در قطعه نام آوران دفن شود!!

زمانی که اکرم را به اصفهان فرستادیم و خودمان هم در مسیر بودیم، مادر او تماس گرفت و گفت که اگر او را نزدیک پدرش که سه ـ چهار سال پیش به رحمت خدا رفته و در قطعه ایثارگران، محل دفن فرزند شهیدش به خاک سپرده شده بود دفن کنیم، بهتر است.

می‌دانستم برای مادر همسرم که هر هفته به باغ رضوان می‌رود، اگر محل خاکسپاری دورتر می‌افتاد، دشواری‌هایی به‌دلیل شرایط سنی پیش می‌آمد. گفتیم شاید در همان قطعه ایثارگران و طبقه دوم مزار پدرش بتوان خاکسپاری کرد که گویا بنیاد شهید این را قبول نکرد و گفت که برادر یا خواهر شهید در این قطعه خاکسپاری نمی‌شوند. حق هم با آنها بود و در این زمینه، قانون مدوّن داشتند که صرفا پدر، مادر یا همسر و فرزندان شهدا در این قطعه به خاک سپرده شوند.

یادم افتاد که قطعه نام‌آوران نزدیک قطعه ایثارگران است. برخلاف اسلوب شخصی‌ام، در همان مسیر اصفهان به آقای یاسر احمدوند (معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) زنگ زدم و موضوع را گفتم. ایشان مستقیما با مدیرکل ارشاد اصفهان تماس گرفت. آنها هم قول همکاری دادند. آقای علی رمضانی (مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران) نیز توصیه کرد. مدارک اهل قلم فورا آماده شد. اکرم همچنین از طریق معاونت مطبوعاتی عضو صندوق اعتباری هنر هم بود. آنها هم نامه دادند.

صبح روز خاکسپاری اول به اداره ارشاد رفتیم و نامه خطاب به آرامستان را دادند. بعد که به باغ رضوان آمدیم آنها قبول نکردند و گفتند که متوفی باید نشان درجه یک هنری یا نشان ملی هنر داشته باشد. مرتضی بریری (مدیر روابط عموی خانه کتاب و ادبیات ایران) هرچه برای آنها استدلال آورد، قبول نکردند. با اداره ارشاد تماس گرفتیم، گفتند که زنگ می‌زنیم. نمی‌دانم که زنگ زدند یا خیر اما به هر حال آنان به هیچ عنوان قبول نکردند. بعد گفتند نامه اشکال دارد و نباید عبارت «ارزنده است» در آن درج می‌شد، بلکه باید دستور صریح داده می‌شد. شاید هم درست می‌گفتند. گفتند به تهران زنگ می‌زنیم و اگر وزارتخانه قبول کرد، دستور را صادر می‌کنیم. یک ساعتی گذشت و گفتند که تهران جواب نمی‌دهد.

همه اینها در صورتی بود که آیین تغسیل انجام شده بود و جماعت هم منتظر که ما بیاییم و مراسم تدفین را شروع کنیم. صورت خوشی نداشت. به آقای ایمان شمسایی (مدیرکل مطبوعات داخلی معاونت مطبوعاتی) هم زنگ زدم و گفت بگذار من از طریق آقای شهردار پیگیری می‌کنم. نمی‌دانم شهردار اصفهان جواب داد یا خیر اما این را می‌دانم که مدیر باغ رضوان گوشی‌اش را خاموش کرده بود و دفترش نیز به هیچ تلفنی جواب نمی‌داد. معاونش که مسئول امور بود می‌گفت متوفایتان خبرنگار است، هنرمند که نیست در قطعه نام آوران دفن شود. تا سه روز هم میت معطل بماند، نمی‌شود که نمی‌شود.

دست آخر کفری شدم و گفتم برویم در قطعه دیگری به خاک بسپاریم و همین کار را کردیم. اما می‌خواهم از دوستان دعوت کنم که به قطعه نام‌آوران باغ رضوان اصفهان بروند. بی‌احترامی به درگذشتگان نباشد، اما بسیاری از آنها نه نشان ملی داشتند و نه نشان درجه یک هنری. بسیاری هم سابقه کاری همسر من را نداشتند. حتی خبرنگار یکی از سازمان‌های دولتی در اصفهان هم در آنجا به خاک سپرده شده است.

این است میزان ارزش و اعتباری که یک خبرنگار و روزنامه‌نگار با سابقه نزد مسئولان دارد. حیرت دیگرم از این است که معمولا قطعات خاص در اختیار سازمان‌ها و نهادهاست. قطعه نام‌آوران در اختیار وزارت ارشاد و اداره کل استانهایش است. مسئولان گورستان چه کاره‌اند که در امور خاکسپاری دخالت این‌چنین می‌کنند؟!

کد خبر: 83068

برچسب ها: , , , , ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0