23 مرداد 1401 - 12:00 ق.ظ

زنانی به رنگ خاکستری

مجبوریم نام  پنجمین فیلم رضا درمشیان  است و داستان دختری 16 ساله را روایت می‌کند که در 11 سالگی بچه سقط کرده، در کف خیابان‌های تهران بزرگ شده. کارتون خواب است و پدر و مادرش را نمی‌شناسد  و توسط مجتبی که تنها فردی  هست که او می شناسد به این و آن فروخته می شود .

 

ماجرای 3 زن که به همدیگر گره می خورند

زن اول: گل‌بهار (با بازی پردیس احمدیه)، دختر کارتون‌خوابی که با اجاره دادن رحمش روزگار می‌گذراند و متوجه می‌شود لوله‌های رَحمش بسته شده است.

زن دوم: سارا (با بازی نگار جواهریان)، وکیلی که به گل‌بهار کمک می‌کند تا بفهمد لوله‌های رحمش به چه دلیل و توسط چه‌کسی بسته شده است.

زن سوم: دکتر پندار(با بازی فاطمه معتمد آریا)، دکتر زنانی که زمانی گل‌بهار را جراحی کرده و حالا متهم اصلی پرونده است.

در این فیلم نگار جواهریان، پردیس احمدیه، فاطمه معتمدآریا، پارسا پیروزفر،مجتبی پیرزاده، بهمن فرمان آرا، پریوش نظریه، همایون ارشادی و ژاله علو حضور دارند.

اشاره به ازدواج دختران در سنین پایین، اعدام مجرمان زیر سن هجده سال، مشکلات امنیتی و اجتماعی اطراف کنشگران حقوقی در اجتماع کارتن خوابی و رحم اجاره‌ای، مسئله مواجه شدن با دوراهی مهاجرت از وطن موضوعات مورد بحث در این فیلم با تم و درونمایه  قانون- عدالت-  فقر  است که با نگاه رئالیستی که بیشتر حالتی مستند کونه دارد.

دغدغه کارگردان از ساخت فیلم  قطعا اشاره به بستن لوله های فالوپ و انسداد آن نیست وگرنه با عمل توبوپلاستی این مشکل قابل حل است .ولی فوکوس زیاد روی این مسئله مخاطب  را به این سمت می برد در صورتی که اشاره به قانون و حمایت نکردن از حقوق یک انسان فقط به این خاطر که طبق ضوابط و قوانین نمی باشد موضوع مورد بحث درمیشیان است این یعنی وقتی در جامعه ای قانونی برای گرفتن حقی نیست انسانها خودشان دست به کار می شوند قانون نه تنها حمایتی نمی کند بلکه وکیل را در سکانسی از فیلم میبینیم که وکیل را مواخذه و تهدید به لغو پروانه وکالت نیز می کند! این تمام حرفیست که درمیشیان می خواهد بگوید اما به علت پرداخت نا مناسب داستانهای حاشیه ای زیاد و دکوپاژ های فراوان در رسانیدن مفهوم به مخاطب ناتوان است و در نهایت با کشته شدن قهرمان داستان نیمه کاره و  بدون نتیجه گیری به پایان می رسد!  اینهم شاید باز هم اشاره به مفهوم بی قانونی و نتیجه نگرفتن از تلاش در برابر گرفتن حق باشد.

بازی بیشتر شخصیت‌های فیلم به شکلی است که گویی صرفا در تیپ خود فرو رفته‌اند و از تیپ به شخصیت تبدیل نمی‌شوند.

به غیر از شخصیت مجتبی  بقیه شخصیتها خاکستری بودند که در  شرایط موجود  حق هم با آنهاست هم نیست ولی پرداختن به شخصیتها پر از نقص ها و کاستی های فراوان است بازی فاطمه معتمد آریا  در نقش دکتر زنان زیر پوستی هست اما از اواسط فیلم با نگاه های  ثابت بروی تصویر،  مخاطب متوجه می شود که در بستن لوله های دختر دست داشته است  و در نهایت انگیزه کار خود را نجات  دختر از بدبختی می داند که با دیالوگی به آن اشاره دارد( من همه عمرم همون کاری رو کردم که بهش اعتقاد داشتم ، وقتی داشتم این عمل رو انجام می دادم از زن بودن خودم خجالت کشیدم چون می دونم یه نفر اون بیرون بچشو پیش فروش کرده من لوله های یه مادر رو نبستم. اون فقط قرار بود بزاد.!  حضور پارسا پیروز فر  اصلا دیده نشد حتی می توانست  یک نفر هنرور نیز این نقش را بازی کند و روابط خانم وکیل با ایشان  اصلا مشخص نبود! شخصیت گلبهار یا دخترک 16 ساله قصه ، ساده و زود باور و سختی ندیده است در صورتیکه چنین اشخاصی معمولا از همان کودکی شخصیتی درنده و زبده دارند .

* نکته مورد توجه و بارز در این فیلم، داشتن تکنیک های فنی درخصوص تدوین، فیلمبرداری است نه فیلمنامه و پرداخت به شخصیت ها

رنگ‌ها در سینما بیان‌گر احساسات، موقعیت‌ها و شرایط هستند. هر رنگ در سینما، ویژگی‌های مثبت و منفی خودش را دارد.  رنگ خاکستری پیش از هر چیزی یادآور خنثی‌بودن همه عناصر داستانی است.

رنگ‌پردازی  این فیلم که تا آخرین ثانیه هم خاکستری باقی می‌ماند. وقتی یک کارگردان و تیم طراحی پشت آن چنین انتخابی را می‌کنند، حتما آن را به دلیلی انجام می‌دهند. این یکی از راه های ایجاد نماد با رنگ در فیلم است.  گاهی در پس زمینه خاکستری فیلم شاهد

رنگ‌های پیوند دهنده در فیلم، هستیم که در پس زمینه تصویر خاکستری فیلم ، رنگی از اشیاء  بصورت خیلی  ملایم را نشان می دهد آنهایی هستند که با تکرار در طول فیلم به یک موضوع یا شخصیت دلالت دارند. در نتیجه می‌توانند پیوندی اساسی میان تصویر و داستان برقرار سازند

مانتوی مشکی و شال سفید دو رنگ مکملی است که در طول فیلم سارا که نماد عدالتخواهی در فیلم است از آن جدا نمی شود.

بخش عمده‌ای از کارکردهای رنگ سفید در سینما به ویژگی‌های مثبت بازمی‌گردد بن‌بست‌های جنسی و عاطفی شخصیت‌ها هم در فیلم‌های سینمایی معمولا با این رنگ گره خورده است.

قاب بندی سینمایی

در این فیلم به وفور سکانسهایی با نما یا قابی بسته و مدیوم را شاهد هستیم

شات بسته روی جزئیات و احساسات سوژه تمرکز می‌کند. شات متوسط بین این دو قاب قرار گرفته و روی سوژه تاکید دارد اما بعضی از قسمت‌های اطراف را هم نشان می‌دهد.

تروکاژ تصویری :

تروکاژها می‌تونن زمان رو طولانی یا کوتاه کنن و حس و انرژی یک سکانس رو افزایش بِدهند. شیوه استفاده از دوربین با حرکات تند و سریع طبیعتا حسی شبیه به التهاب و نگرانی و عصبیت را در مخاطب ایجاد می‌کند.

همانطور که می دانید متداول‌ترین شکل انتقال از  یک نما به نمای دیگه در فیلم‌ها، کات هست. در این فیلم از تکنیک کات به صورت  جامپ کات، وایپ  نیز استفاده شده مثلا در سکانسهای زیادی  شاهد جامپ کات هستیم که حس عصبانیت را  در این فیلم نیز القا می کند

کات روی عمل، یکی از انواع کات هست که از وسط بازیِ کاراکتر کات می‌خوره به نما یا زاویه‌ای دیگه از همون بازیگر. که باز هم در سکانسهایی از فیلم شاهد آن هستیم

و در پایان فقط این مسئله مهم به چشم می خورد که درمیشیان دغدغه اجتماعی دارد و آنرا در فیلمهای خود به نمایش می گذارد که گاهی هم درگیر شعارزدگی می شود.

نقد: شبدیس بختیاری

 

کد خبر: 73264

نویسنده: شبدیس بختیاری

برچسب ها: ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0