به مناسبت روز خبرنگار؛
چرا پیاز را نمیخورد؟!
رسمی شده است که ایام سال را به موضوعاتی تخصیص بدهند. از کشورهای دیگر خبر ندارم ولی تعداد این ایام در کشور ما کم نیستند و به نظر می رسد که تعدادی از این روزها، به مواردی اختصاص مییابد که در باقی ایام لابد وضع دیگری دارند. لذا به همین نحو، حالا سالیانی است که یک روز هم به نام خبرنگار داریم.

یاقوت نیوز؛،به قلم نادر مجیدی آهی،
مناسبت روز خبرنگار شهادت همکار فقیدمان در ایرنا، محمود صارمی در ۱۷ مرداد سال۱۳۷۷ است. البته ۲۴۴ خبرنگار هم در دوران دفاع مقدس، به شهادت رسیده بودند و شاید بشود این روز را نوعی خون بس برای خبرنگاران بشمار آورد. آداب این روز عبارت است از ایجاد یک سونامی از سخنان اعجابآور در ستایش از خبرنگاران توسط سطوح مختلف مدیران و با عباراتی مانند: استیفاگر حقوق مردم، افشاگر مافیای اجتماعی، بیانگر حقایق همراه با ارایه راه حل و … و سپس اعطای لوح و برخی اشیای دیگر به خبرنگاران تحت عنوان یادگاری و این چیزها.
سخنی وجود دارد که شبیه به ضرب المثل شده و اغلب ما آن را شنیدهایم. آن که در اشاره به بیمزد و منت بودن یک حرفه خاص، میگویند: فلان شغل فقط عشق است و یا جنون. یعنی جز چالش و دردسر، چیزی ندارد و نگارنده نیز واقعا این جمله را در بدو کار رسانهای خود، از یک پیشکسوت شنید و در آن سن جوانی، این جمله عجیب و پر جاذبه مینمود. البته حالا ممکن است در هر قشری این عبارت دهان پرکن را در توصیف شغل مربوطه بشنویم. مثلا منجمله از زبان اشخاصی که در صنف مدیران دولتی حضور دارند. لذا به دلیل شباهتی هم که در نوع توقعی که مردم از خبرنگاران و مسولان وجود دارد، میتوان نکاتی را در این زمینه طرح نمود و با استفاده از مصونیت ضمنی که به مناسبت این روز شاید برای ما وجود دارد(!) گرد و خاک مختصری هم بنماییم!
همه اذعان دارند بهترین راه تکریم خبرنگاران آن است که آنها بتوانند کارشان را به نحو احسن انجام دهند. ولی امروزه این کار مشکل شده است. علتاش هم ضعف خبرنگاران نیست. بلکه دلایل دیگری میتوان برای آن بیان نمود. منجمله پاسخگو نبودن مسولان (در تمام بخشها) در حوزه رسانه های رسمی، و ندادن (و نداشتن!) اطلاعات مورد نیاز رسانه. لذا همانطور که قبلا هم نوشتهایم مسولان ما آنقدر که در مواقع لزوم ، شجاعانه به اباطیل بی بی سی و امثالهم پاسخ گفته و به تنویر افکار عمومی میپردازند، در قبال رسانه های رسمی داخلی این موضوع را ضروری ندانسته و خود را در فضای رسانه داخلی پاسخگو نمیبینند وآنگاه، اغلب نیز از ناکارآمدی رسانه داخلی نالانند. به این ترتیب خبرنگاران هم چوب را میخورند و هم پیاز را!
ما جهت فهم این مشکل، با توجه به اظهارات و نوع رفتار غالب مسولان در قبال رسانه داخلی، به سه نکته میرسیم. نخست آنکه اغلب مسولان ما، خود را در زمینه رسانه صاحب نظر میدانند. تا آنجا که هرگاه احدی از ایشان در جمع ما حاضر شوند، معمولا در سخنان خود، یکی دو واحد هم نکات فنی خبرنگاری را گوشزد خبرنگاران مینمایند و اخیرا هم در هر نشست درباره سواد رسانه و این چیزها نیز نکاتی تدریس فرموده و نهایتا نیز جهت دلخوشی ما، معمولا خود را هم به نوعی برخاسته از صنف ما معرفی میفرمایند. که میگوییم دست مریزاد و زهی مرد کهن، که اغلب این عزیزان در حوزه رسانه میباشند.
دوم همین فضای مجازی است. که اینک اغلب مسولان در آن مفری جسته و خود یا بواسظه نمایندگانی از سوی خود، در آن حضور دارند و با این روش، چون به فجازی میروند آن حرف دیگر میزنند! به نحویکه در آنجا قادرند غیرمسولانه بنویسند و عنداللزوم مزه پرانی کرده و خود شیرینی بفرمایند. که نمونه این قبیل را به خروار می توان ارایه نمود. کاری که در رسانه رسمی داخلی انجام آن ممکن نیست. نهایت آنکه مسولان انتظار دارند خبرنگاران، اگر هم مواردی را به صورت سوال و انتقاد مطرح نمودند، راهکار هم ارایه نمایند(!؟) بنابراین بقول بیهقی: بزرگا مردا که خبرنگاران باید باشند!
شوق فعلی مسولان به فجازی مرا به ابتدای این مطلب کشاند که نوشتیم عبارت شیفتگی یا جنون نسبت به کار را گاهی از زبان آنها هم شنیدهایم. ضمنا از تجربه خبرنگاران در قصه چوب و پیاز هم ذکر خیری شد. یادم افتاد چندی قبل رندان در کانالی نوشته بودند شخصی به میوهفروشی رفته بود و چپ وراست موز برمیداشت و میخورد. صاحب دکان اعتراض نمود، حاضران گفتند: رهایش کن، دیوانه است. میوه فروش گفت: پس چرا فقط موز برمیدارد و مثلا پیاز نمیخورد!
اما در خاتمه نگارنده نیز به این روز تبرک جسته و آن را به همراه این چند خط را تقدیم همکاران _ مخصوصا جوان _ خود می نماید و مجددا می نویسد که خبرنگار، خبرنگار است و نه چیز دیگری. کافی است که هزار توی مسیر کسب خبر را از پیش رویاش بردارند و پای از کفش او بیرون بکشند. او نه اینترنت رایگان میخواهد, نه کارت هدیه و نه حتی به روزخبرنگار نیاز دارد. چرا که حق القدمی که باید پیش کش خبرنگار شود، بیشتر از این حرف هاست. خبرنگار ماندگار کننده کارها و لحظات است و بدون دوربین و قلم او، وقایع یک امر تثبیت نشده است. مرداد۱۴۰۲
نویسنده: : نادر مجیدی آهی
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد