در گفت وگو با کارشناس ارشد روانشناسی و پژوهشگر حوزه خانواده مطرح شد:
جامعه سالم در گرو ازدواج های سالم
ازدواج پدیدهای مهم در زندگی است که سلامت فرد در جنبههای مختلف جسمانی، روانشناختی و همچنین سلامت اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد؛ ازآنجاکه ازدواج، شروع یک خانواده است و نیز با توجه به اینکه خانواده، سنگ بنا و شالوده یک جامعه است بنابراین داشتن جامعه ای سالم در گرو وجود خانواده هایی سالم است.

به گزارش یاقوت وطن، یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فرد و همچنین یکی از سرنوشتسازترین تصمیمات زندگی انسان، تصمیم برای ازدواج و انتخاب شریک زندگی است.
بنفشه آلیاران کارشناس ارشد روانشناسی و پژوهشگر حوزه خانواده در رابطه با ازدواج و انتخاب شریک زندگی گفت: بنابر پژوهشهای انجامشده، ازدواج پدیدهای مهم در زندگی است که سلامت فرد در جنبههای مختلف جسمانی، روانشناختی و همچنین سلامت اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد؛ ازآنجاکه ازدواج، شروع یک خانواده است و نیز با توجه به اینکه خانواده، سنگ بنا و شالوده یک جامعه است، بنابراین میتوان چنین ادعا نمود که داشتن جامعه ای سالم در گرو وجود خانواده هایی سالم در جامعه است که به دنبال ازدواجی سالم پدید میآید.
پژوهشگر حوزه خانواده افزود: شناخت صحیح هر پدیده، رمز موفقیت ارتباط با آن پدیده است؛ بنابراین تا زمانیکه ماهیت ازدواج به درستی شناخته نشود و باورهای نادرستی نسبت به آن وجود داشته باشد، نمیتوان به انتخابی درست و عاقلانه رسید. وجود باورهای نادرست در مورد ازدواج و تشکیل خانواده، احتمال شکست در ازدواج را افزایش میدهد چراکه این باورهای نادرست، بر عملکرد و رفتار زوجین، تأثیر منفی و مخرب گذاشته و زمینه را برای نارضایتی فراهم میآورد.
بنفشه آلیاران گفت: یکی از باورهای نادرست ولی رایجی که درباره ازدواج وجود دارد، این است که ازدواج، منجر به رشد و کامل شدن فرد میشود! درست است که ازدواج اگر با انتخابی صحیح و عاقلانه صورت گیرد، میتواند به رشد و کمال فرد کمک کند ولی باعث کامل شدن فرد نیست. بهعبارتدیگر، افراد ابتدا باید کامل شوند و به رشد و بلوغ در حوزههای مختلف جسمانی، عقلانی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی برسند و پساز آن، به تشکیل خانواده بپردازند.
کارشناس ارشد روانشناسی ادامه داد: باور نادرست دیگری که در مورد ازدواج وجود دارد بدین شرح است که با ازدواج، تنهایی به پایان میرسد! باید این نکته را متذکر شد که احساس تنهایی، ربطی بهمجرد یا متأهل بودن فرد ندارد و بسیار مشاهده میشود که افراد متأهل نیز دچار احساس تنهایی هستند بنابراین ازدواج، معجزه کننده نیست و لازم است افراد، قبلاز ازدواج مشکلات مربوط به احساس تنهایی خود را حل کرده و سپس تصمیم به ازدواج گیرند.
پژوهشگر حوزه خانواده گفت: تغییرش میدهم، یکی دیگر از افسانههای رایجی است که بههنگام انتخاب شریک زندگی وجود دارد. باید توجه داشت که افراد، درصورتی میتوانند تغییر کنند که خودشان بخواهند وگرنه ما نمی توانیم دیگران را تغییر دهیم. بنابراین چنانچه صفتی ظاهری یا رفتاری و منشی در فرد مقابل وجود داشته باشد که موردپسند شما نیست، تنها درصورتیکه توان پذیرش این صفت را دارید به رابطه خود ادامه دهید در غیر این صورت و با امید به تغییر دادن آن، نمیتوان به تشکیل زندگی با آن فرد پرداخت.
وی افزود: عدهای از افراد معتقدند که ازدواج، راهی برای فرار از مشکلات و رسیدن به شادمانی است! درحقیقت این نیز یکی دیگر از افسانههای رایج ازدواج است. فرآیند ازدواج و تشکیل خانواده، مانند هر تغییر مهمی درزندگی، نیازمند تلاش برای سازگاری و وفق دادن خود با شرایط و نقش های جدید است. در زندگی تازه شکلگرفته، در کنار لحظات خوب و لذتبخشی که وجود دارد، لحظات سخت و دشوار نیز وجود دارد. بنابراین افراد ابتدا باید مهارتهای سازگاری، انعطافپذیری و حل مسئله را در خود پرورش دهند و بتوانند از طرق سالم به شادمانی درونی برسند و پس از آن، ازدواج کنند.
آلیاران ادامه داد: باور نادرست دیگری که درمورد ازدواج وجود دارد، این است که فرد مقابل، باید من را به همهی آرزو هایم برساند! اعتقاد به چنین افسانهای، منجر به انتظارات نامعقول از همسر در رابطه با آرزوهای شخصی میشود. حقیقت امر این است که هر انسانی، مسئول آرزوهای خودش است و باید برای رسیدن به آن تلاش کند؛ البته در طول این مسیر میتواند از حمایت و کمک اطرافیان بهره برد ولی نه اینکه مسئولیت تحقق آرزوهایش را بر دوش آنها بگذارد. این موضوع، درمورد آرزوهای شخصی صادق است ولی درمورد آرزوهای مشترک، برنامهریزی، تلاش و تقسیم کار، لازمهی نائل شدن به آنها است.
وی گفت: و در نهایت افسانهای بسیار رایج در مورد انتخاب شریک زندگی این است که اساس ازدواج، فقط و فقط عشق است! بهعبارتدیگر، عشق برای شروع و تداوم زندگی، کافی است و همینکه دوستش داشته باشی، باقی مسائل قابلچشمپوشی است! درست است که داشتن احساس مثبت نسبت به طرف مقابل در شروع رابطه بسیار مهم است و وجود عشق، برای تحکیم پیوند ازدواج ضروری است ولی انتخاب، صرفاً بر مبنای عشق، صحیح نیست چراکه عشق، یک هیجان است و مانند هیجانات دیگر همچون خشم، شادی، غم و …گذرا و تغییرپذیر است. حال سوال این است: آیا پساز گذشت مدتی که از شدت هیجان عشق کاسته میشود، دلیلی بر ادامه این ارتباط وجود دارد؟ معمولاً وقتی افراد درگیر عشق میشوند، نکات منفی طرف مقابل و زنگ خطرهای ارتباط را نمیبینند و یا وجود آن را کماهمیت برمیشمارند؛ درحالیکه همین نکات منفی، پساز فروکش کردن آتش عشق، دلیلی میشود بر ناسازگاری و نارضایتی زناشویی. بنابراین عشق بهتنهایی کافی نیست.
کارشناس ارشد روانشناسی در پایان گفت: بهطورکلی، ازدواج مرحله ی مهمی از زندگی است که برای موفقیت در آن ، در کنار عوامل مختلف (همچون شناخت خود، شناخت فرد مقابل و همچنین کسب مهارتهای زندگی و ارتباطی)، در وهلهی اول لازم است دو طرف، به درک صحیحی از ازدواج و زندگی مشترک، دست یابند.
104
نویسنده: خدیجه توسلی دینانی
منبع: یاقوت وطن
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد